بدون عنوان
رهای گلم الان حدود یک ماه هست که دارم سعی میکنم از پوشک بگیرمت ولی خیلی موفقیت امیز نبوده و خودت هم خیلی دیگه نمیتونی پوشک رو تحمل کنی به خاطر همین 5 نفری مراقبیم تو به موقع بری جیش کنی گلم سعی میکنم شبا هم از شیر بگیرمت که کمتر نیاز به دسشویی داشته باشی. فکر کنم دوس داری بدونی الان به چه چیزایی بیشتر علاقه داری از همه مهم تر حیواناته که همه رقمش رو دوس داری تو تلویزیون تو کوچه خیابون و همه جورش رو بیشتر سگ و گربه ومن نمیتونم هیچ کدومشون هم خونه نگه دارم چون امکان داره براش یه اتفاقی بیفته و تو هم بی نهایت روحیه حساسی داری اسیب میبینی گلکم. تاپ یکی دیگشه که دوس داری اگه سوار بشی تا موقع پ...
نویسنده :
الهام
15:46
بعد از چندین ماه
سلام مامان جان من واقعا معذرت میخوام که این مدت برات مطلبی ننوشتم اونقدر اتفاقات مختلف پیش اومد که به کلی یادم رفته بود. امروز 14 اردیبهشت 93ساعت 8 صبحه و من کلی بی خوابی دارم اخه میخوام تو رو از شیر بگیرم الهی برات بمیرم خیلی به شیر وابسته هستی چند روزه دارم شیر پاستوریزه بهت میدم ولی بازم دکتر نریمان گفته باید قطع کنیم چون دندونت خراب میشه. نمیدونم از کجا شروع کنم تا بدونی این مدت چه خبرایی بوده ولی بذار ایه خلاصه ای از خودت بگم. تو این مدت بی نهایت دختر خوبی بودی ازت ممنونم عزیزم ولی اون وروجکیای سنت رو داری مانند لب تاب که نمیتونم جلوت باز کنم همش میگی بازی یکی از دلایل دیرکردمم همین بود....
نویسنده :
الهام
15:12
بدون عنوان
تازگی ها وای از چی بگم رها جان؟؟؟؟؟؟؟؟ اول از گلیت میگم عزیز دلم یه کارایی میکنی که دل همه رو بردی دست میزنی و پور میکنی و یه عالمه کار خنده دار همین الان هم نق میزدی تو بغلمی از 8 ماهگی دیگه راه رفتنت زیاد شده و اصلا هم راضی نمیشی چار دست و پا بری بابایی کمرش رو تو راه رفتن تو گذاشت ولی الان دیگه که یه هفته مونده 9 ماهت تموم بشه خیلی مستقل تر بشی فدات شم خیلی دوست داری همه کارا رو زودتر بکنی وای ما 7 بهمن عروسی رفتیم تو هم دعوت داشتی حماقت کردم بردمت چه به روز ما اوردی از همون اول گریه کردی تا شام خیلی ناراحت شدم نمیدونستم برات چه کار کنم نمیتونستم بگم اهنگ رو قطع کنن ...
نویسنده :
الهام
18:12
بدون عنوان
اراد جان
تولد اراد جان مبارک باشه 22 دی پسر دایی گلت به دنیا اومد قدمش مبارک اما ما الان نمی تونیم از نزدیک ببینیمش اخه کاناداس ولی قول داده تا عید بیادش بعد ما بخوریمش ...
نویسنده :
الهام
17:45
بدون عنوان
شب یلدا اولین شب یلدا تو پیش هر دوتا پدر بزرگ و مادر بزرگات بودی اخه مادر بزرگ از تفرش اومدش همه رفتیم اونجا اخه تولدش هم بود خیلی خوش گذشت
نویسنده :
الهام
21:27
بدون عنوان
خوراکی های جدیدش رها دیگه شروع کرده به غذا خوردن اول از لعاب برنج شروع کرد ولی الان دیگه تقریبا همه چی میخوره. حریر بادوم رو خیلی دوس داری. زیر 6 ماه که شیر اس ام ای گلد میخوردی ولی چون تحریم هستیم مال بالای 6 ماهشو که اس ام ای پروگلس بود پیدا نمیشه دیگه مجبور شدیم ببلاک رو انتخاب کنیم ولی خدایی اینم شیر خوبیه خوب میخوری. قطره اهن هم شروع کردی به خاطر رشد قدی خوب هم دکتر نریمان قطره روی زینک دادش. برات نودل درست میکنم کلی دوس داری باهاش خودت بازی میکنی اون وسط هم یه چیزایی میخوری. ...
نویسنده :
الهام
21:19